۱۳۸۹ مهر ۸, پنجشنبه

سه میلیون دلار

فردا راه می افتم. خیلی هیجان دارم اما یک کم هم نگرانم. باورم نمیشه که دارم به این سفر میرم. فکر میکنم خیلی بهمون خوش بگذره. پروازم ساعت 6 هست. شنبه ساعت 1:45 به وقت رم می رسم. قراره بعد از اینکه رفتم هتل, برم پیش بچه ها و با هم بریم بیرون

۱۳۸۹ مهر ۷, چهارشنبه

نمی دونم چرا می ذارم بهم توهین کنه. اصلا چرا باهاش حرف می زنم!!!
همسایه ام یک گربه سیاه داره که به سختی میشه حضورشو فهمید انقدر که ترسو هست و همیشه میچپه تو خونه. چند شبه آواز جفت گیری سر داده

۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه

جنون چیدن

این سرکشی شاید بهانه ای بود برای پر کردن فاصله نبودنش. هر چه بیقرار تر میشوم, سرکشی ام مهار نگشتنی تر می گردد.
شاید هم جنون بود, جنون چیدن ...

۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

کمتر از یک هفته دیگه به سفرم مونده. نمی دونم برای چی بیشتر دلم پر می کشه؟ دیدنش بعد 3 ماه. دیدن خواهرم بعد یه سال؟ کنفرانس؟ ونیز؟ داوود؟ داوود, داوود اولین مردی که لختشو دوس داشتم

بی قرار

در سرای ما زمزمه ای, در کوچه ما آوازی نیست
شب, گلدان پنجره ما را ربوده است

۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

یک جاهایی از زندگیه آدم هست که فقط مال خود آدم هست. نمی تونی اونا رو با هیچ کس شریک بشی. گاهی دوست داری فقط بشینی و اونا رو آروم آروم مزه مزه کنی و لذت ببری

۱۳۸۹ شهریور ۲۹, دوشنبه

تاب این روزها را ندارم
پرندگان پشت بام را دوست دارم
دانه هایی را هر روز برایشان میریزم
در میان آن ها
یک پرنده ی بی معرفت هست
که میدانم روزی به آسمان خواهد رفت و دیگر بر نمیگردد
من او را بیشتر دوست دارم
(گروس)
حکایت بارانی بی‌ قرار است این‌گونه که من دوستت می‌دارم....

۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

شماره دیگری از دفتر تلفن هایمان پاک می شود. خانه دیگری به خاطره هایمان می پیوندد. امشب دلم بیش از خیلی وقتها تنگت است
گفتی دوستت دارم

و من به خیابان رفتم !

فضای اتاق برای پرواز کافی نبود ...

۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه

صبح به زحمت از خواب پا میشم و حوصله شروع یک روز دیگه رو ندارم. خیلی خسته هستم و سعی میکنم یادم بره که استرس دارم. اما باد بهاری که به صورتم می خوره, همه اینها رو فراموش می کنم و آماده ام برای یک روز زیبای دیگه.
.....
همه هتلها رو رزرو کردم و بلیطهای داخلی رو هم خریدم. خیلی برای سفرمون هیجان دارم. زندگی عجیبه. انگار تا اینجاشو میدونستم

۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

چشماش پراز شیطنت و وسوسه, اما خودش سبک بال می تونه از کنار همه چیز بگذره. خیلی دلم می خواد بدونم واقعا چی توی کله اش هست

۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

وقتی که حوصله نداری به شکمت فکر کنی و همش نگران جیبت هم هستی, تمام روز رو با اشکال مختلف نون و پنیر باید سر کنی