۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه

صبح به زحمت از خواب پا میشم و حوصله شروع یک روز دیگه رو ندارم. خیلی خسته هستم و سعی میکنم یادم بره که استرس دارم. اما باد بهاری که به صورتم می خوره, همه اینها رو فراموش می کنم و آماده ام برای یک روز زیبای دیگه.
.....
همه هتلها رو رزرو کردم و بلیطهای داخلی رو هم خریدم. خیلی برای سفرمون هیجان دارم. زندگی عجیبه. انگار تا اینجاشو میدونستم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر