توي اينه به چشمان خود مينگرم. نگاهم با من غريبه شده. چيزي در نگاه من تغيير كرده. چيزي عوض شده. نگاهم غمناك نيست.
۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۸, پنجشنبه
۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۵, دوشنبه
غروب، اتوبوس، نوزاد
دارم از خونه خودم فرار ميكنم. به سرعت همه چيز رو جمع كردم. نوزاد رو برداشتم و زدم به چاك
براي اولين بار دوست ندارم ببينمش
اشتراک در:
پستها (Atom)