۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۱, چهارشنبه

دیروز زنگ زدن آفر 130 تایی بهش دادن. من که از ذوق گریه کردم. می گفت باباش بغض کرده بود. حالا باید منتظر باشیم تا نامه بیاد. خیلی ذوق کرده خودش. من رفتم یک کیک ار michele خریدم. شب با هم شامپاین و گراتینه خوردیم.
دارم زن دایی یک پسر کوچولو می شم. امروز کلی خبرهای مختلف دارم. مقاله ام برای پوستر پذیرفته شد, پاسپورتمم تمدید شد و به دستم رسید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر