۱۳۹۳ اسفند ۲۱, پنجشنبه

زن تنها

امروز براي ٦ ماه پيشنهاد كار گرفتم. جواب داد مباركه. كمكي هم براي برنامه ريزي نكرد. شايد هم كرد. ازم پرسيد چند روز ميخوام كار كنم. و ببينم اگه وام بگيرم چقدر بايد قسط بدم برأي ماشين. 
بليط كانادا رو هم نگرفتيم و نگفت چه تصميمي داره. و رفت خوابيد. من گفتم ٢ هفته بمونيم و بعد سپتامبر بريم ايران. گفت كه فكر ايران رو نكنم. بهتره قبل از هر پيشنهادي به وضعيت اقتصادي فكر كنم و بدونم كه ما يك خانواده با درامد معمولي خواهيم بود

من اعتراضي ندارم، كمتر توي زندگي اعتراض كردم
اما نميدونم چرا حرفاش تازگي اينقدر دل شكن هست. مدتهاست احساس نميكنم همراه خوبي هستم. توي زندگي مشترك سپاسگذاري لازمه
سوْال من اينه، ايا از به همسرتون يادآوري ميكنيد كه چقدر خوشبختيد كه اونو داريد؟
من يادم نيست كه اينو كي شنيدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر