۱۳۹۳ اسفند ۱۳, چهارشنبه

صبح، خانه

نصف شب بغلش كردم. اما توي خواب يادم اومد كه نبايد
امروز زنونه ميريم شهر ناهار بخوريم. فكر كنم هانيه يك كم حرف بزنه
اين هم بگذرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر