گاه كه دست نوازشي به سرم ميكشد، ارام لبخند ميزنم. ميپرسد خوبي؟ ميگويم آري.
ميخواهي يداني خوبم؟
نه نيستم، من خرابم خراب
من آواره ام
تنها بند من به زندگي كودكانم هستند، همانها كه ميگويي برايشان حس مادري ندارم
اگر نبودند، من اينجا نبودم
اين را ديگر مطمئنم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر