۱۳۸۹ مرداد ۲۵, دوشنبه

بازم غر

فکر کنم این روزها فقط غر داشته باشم. دست و دلم به هیچ کاری نمی ره. به این نتیجه رسیدم که آستانه تحملم فقط یک ماه هست نه بیشتر. حتی حوصله خونه اونها رو هم نداشتم فقط از تنهایی فرار کردم. انرژی مثبت نمی گیرم. باورم نمیشه که امروز از دلتنگی براش بغض کردم. باید کارای پرزنتیشنمو بکنم اما حوصله ندارم. می رم امشب یه فیلم ببینم تنهایی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر